چگونه به کودکان جواب رد بدهیم و چگونه به کودکان نه بگوییم یکی از پر تکرار ترین سئوالات والدین است. جواب رد دادن و نه گفتن به کودکان و مقاومت کردن در برابر خواسته هایشان حتما” کاری دشوار است. اما گاهی باید به کودکان نه بگوییم و به آنها جواب رد بدهیم. کودکان با شنیدن نه و جواب رد به درخواست هایشان، کلافه و سرخورده میشوند. احساس شکست بر آنها چیره میشود و احتمالا” گریه میکنند یا نق میزنند و یا قهر میکنند.
بوجود آمدن احساس کلافگی و سرخوردگی در کودکان ، با جواب رد و نه شنیدن اتفاق خواهد افتاد. بطور کلی هر اتفاق ناخوشایندی میتواند این احساسات را در کودکان برانگیزد. انگار که کودکان انتظار دارند همیشه دنیا به همان گونه ای باشد که آنها دوست دارند! مثلا” وقتی بیسکویت هایشان تمام میشود، همان احساسات را بروز میدهند. یا زمانی که نمیتوانند تکه های پازل خود را در جای مناسب قرار دهند.
اما میشود این حقیقت را به کودکان آموزش داد که دنیا همیشه بر وفق مرادشان نخواهد بود و باید در این شرایط بتوانند استرس خود را مدیریت کنند و کنترل اوضاع را به دست بگیرند تا در بزرگسالی زمانی که مشکلات زندگی به سراغشان آمد بدانند چطور با آنها برخورد کنند و ناامید نشوند. کودکان باید یاد بگیرند که شکست بخشی از زندگی است و با شنیدن نه و جواب رد، اعتماد به نفس خود را حفظ کنند. اما چگونه باید به آنها آموزش بدهیم؟
از چه سنی باید به کودک نه گفت و جواب رد داد ؟
اگر فرزند زیر چهارده ماه دارید، اصلا” زمان خوبی برای نه گفتن به کودکان و جواب رد دادن نیست! کودکان زیر چهارده ماه باید همه نیاز ها و خواسته هایشان بلافاصله برآورده و اجابت شوند. اگر فرزند زیر چهارده ماه شما شیر میخواهد، پستانک میخواهد، آغوش شما را میخواهد یا توجه شما را می طلبد باید در سریع ترین زمان ممکن و ترجیها” بالافاصله با خواسته و میل کودک تان موافقت کنید. باید به خاطر داشت که یکی از عوامل اصلی سلامت روانی کودک در دوران تولد تا چهارده ماهگی، برآورده کردن آنی نیازها و خواسته های بچه است.
پس از طی شدن چهارده ماه اول زندگی کودکان، هنوز هم بهتر است با رعایت احتیاط، به نه گفتن و جواب رد دادن به بچه ها بیاندیشید. از چهارده ماهگی تا حوالی دو سالگی کودک، بهتر است در اکثر مواقع به جای نه گفتن و جواب رد دادن به کودک، با تاخیر به برآورده کردن خواسته های کودک اقدام کنید.
در این مرحله از سن کودکان، باید آرام آرام به او آموخت که در زندگی همه چیز مطابق میل و سلیقه انسان پیش نمیرود. تاخیر در اجابت خواسته های کودک، اولین قدم است تا او به این نتیجه برسد که قرار نیست هر چه او میخواهد و دوست دارد اتفاق بیوفتد. حتی در خواسته های پیش پا افتاده کودکان نیز می بایست سعی کرد تا این تاخیر و درنگ وجود داشته باشد.
به عنوان مثال، وقتی کودک از ما بستنی میخواهد و بستنی در یخچال و دم دست و حاظر و آماده است، بهتر است دادن بستنی را به کودک را چند دقیقه ای به تاخیر بیاندازیم. “اول صبر کن یک تلفن به عمه بزنم، بعد از آن به تو بستنی خواهم داد.” این جمله می تواند بهانه قابل قبولی برای ایجاد یک تاخیر کوتاه در برآورده کردن خواسته کودک باشد. یا زمانی که کودک علاقه دارد به پارک برود و بازی کند بهتر است با بهانه ای مانند “من باید به حمام بروم. بعد از حمام با هم به پارک خواهیم رفت.” رفتن به پارک را چند دقیقه ای به تاخیر بیاندازید.
با ایجاد تاخیر در برآورده کردن خواسته های کودکان بین چهارده ماه تا دو سال، میتوانیم بیش تر از آنچه انتظار میرود آنها را برای مواجهه با مشکلات دنیوی آماده کنیم و آرام آرام به آنها بیاموزیم که قرار نیست همیشه همه چیز آن طور که ما میخواهیم پیش برود. اگر تا حدود سن دو سالگی با این شیوه با نیازها و خواسته های کودکان رفتار کنیم، حال پس از دو سالگی آنها بیشتر از هر زمان دیگری آماده اند که با پاسخ های منفی و رد درخواست هایشان مواجه شوند. اما کماکان سئوال پا برجاست! چگونه به کودکان نه بگوییم ؟ چگونه به کودکان جواب رد بدهیم ؟
نکاتی که باید در زمان نه گفتن به کودکان در نظر بگیریم
والدین باید با رفتارهای خود به کودکان بیاموزند که سخت کوشی لازمه ی زندگی است و باید کارهای دشوار را انجام داد. به جای سهل و ساده کردن کارها برای کودکان، بهتر است بگذاریم خودشان با آنها مواجه شوند. وقتی معلم ورزش، کودک را از تیم فوتبال کنار میگذارد، بهتر است به جای رفتن پیش معلم و جر و بحث کردن با او یا عوض کردن معلم کودک، به کودک بگوییم که باید به نظر معلم احترام گذاشت.
وقتی معلم ورزش، کودک را از تیم فوتبال کنار میگذارد، بهتر است به جای رفتن پیش معلم و جر و بحث کردن با او یا عوض کردن معلم کودک، به کودک بگوییم که باید به نظر معلم احترام گذاشت.
قرار نیست کودکان با شنیدن جواب رد ناراحت نشوند، نه گفتن به کودکان باعث سرخوردگی آنها میشود و کلافگی آنها وقتی که به چیزی که میخواهند، نمی رسند عادی ست. مهم این است که والدین اجازه دهند آنها با این حقیقت که قرار نیست همیشه آن اتفاقی که ما دوست داریم بیوفتند آشنا شوند و رفته رفته و در گذر زمان آن را بپذیرند.
کودکان باید با این حقیقت آشنا شوند که همیشه قرار نیست در زندگی عدالت حکم فرما باشد. به عنوان مثال اگر یک کودک شما نمره ی اول درس ریاضی باشد و معلم به جای دادن جایزه به او به کودکی جایزه دهد که نمره ی دوم ریاضی کلاس است، برای کودک تان یک بی عدالتی فاجعه بار رخ داده است و احتمالا” با خشم و گریه نزد شما می آید و از شما برای برقراری عدالت استمداد میکند.
باید بدانیم که هرگز نباید به فرزندانمان به چشم یک قربانی نگاه کنیم. دفاع از کودک حتی زمانی که میدانیم او ذی حق است، فقط حس قربانی بودن در کودکان را به آنها القا خواهد کرد. راه درست شاید این است که به کودک مان بگوییم زندگی همیشه عادلانه پیش نمیرود و باید به اندازه کافی قوی بود تا بر این ناعدالتی ها غالب شد.
باید بدانیم که هرگز نباید به فرزندانمان به چشم یک قربانی نگاه کنیم. دفاع از کودک حتی زمانی که میدانیم او ذی حق است، فقط حس قربانی بودن در کودکان را به آنها القا خواهد کرد.
زمانی که به کودکان نه میگوییم و به کودکان جواب رد میدهیم باید دلایل مخالفت خود را برایشان توضیح دهیم. کودک در زمان دریافت پاسخ منفی ناراحت خواهد شد، پس شما هم خود را ناراحت نشان دهید و با او همدردی کنید. کودکتان باید بداند که شما علی رغم میل باطنی خود از اجابت خواسته ی او خودداری میکنید. کودک می بایست به این نتیجه برسد که شما نسبت به خواسته او بی تفاوت نیستید بلکه بر خلاف میل تان توانایی انجام آن را ندارد یا انجام آن را صلاح نمی دانید.
زمان نه گفتن به کودکان ، همیشه به خاطر داشته باشید که عقب نشینی از تصمیم اولیه می تواند به یک فاجعه ختم شود. در صورتی که کودکان، یک مرتبه موفق به عوض کردن تصمیم شما شوند، این امر تبدیل به یک روند خواهد شد و کودکان هرگز پاسخ منفی والدین را نخواهند پذیرفت و تا عوض شدن نظر والدین از پای نخواهند نشست.
نه فقط در موضوع نه گفتن به کودکان و جواب رد دادن به کودکان، بلکه در کلیه مسائل مربوط به تعلیم و تربیت کودکان، بازگشت به عقب یکی از بدترین اقداماتی است که والدین میتوانند آن را انجام دهند.